موضوع مهدويت و مسئله حكومت جهاني آن حضرت كه مأموريت بسط عدل در سراسر كره زمين را دارد از موضوعات و مباحث دل انگيز براي بشريت امروز مي باشد . خصوصاً پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و و رنسانس دوباره اسلام در عرصه سياست جهاني بشر امروز در زماني زيست مي كند كه انواع ظلم ها و ستم ها را تحمل كرده و لي با تبليغ مخالف آن مورد هجوم واقع مي شود نوع نگرش امريكا و ديگر قدرت هاي جهان تصرف منابع و به تاراج بردن سرمايه هاي ديگر كشور ها و ملل است ولي با شعار اعطاء آزادي به ديگر كشور ها هجوم مي برند بنابراين بشريت امروز ظلمي را متحمل مي شود كه شعار ظلمه بسط دمكراسي و آزادي انسان در آن سرزمين هاست . مي توان گفت به دليل ظلم مضاعف زورمداران و اربابان ثروت در جهان امروز سبب گرايش بيشتر مردم به مباحث مهدويت و ظهور منجي عالم شده است . در نقطه مقابل هم گرايش به منجي موعود در ميان بشريت براي صاحبان قدرت و سلطه جهاني بسيار مخاطره انگيز و ترس آلود است بر همين اساس با اين تفكر از تمام جوانب به مخالفت بر مي خيزند و درصدد تخيلي جلوه دادن آن هستند و حال آنكه قرآن كريم وعده حتمي خداوند متعال را چنين بيان مي دارد :
يقيناً بدانيد كه ما در زبور " كتاب حضرت داود ( عليه السلام ) " نوشته ايم پس از آنكه اين مطلب را در تورات نيز نوشته بوديم : كه حتماً بندگان صالح وارث زمين خواهند شد .
اين آيه كريمه حكايت كننده اين مطلب است كه در كتاب هاي آسماني زبور و تورات و قرآن موضوع حكومت انسان هاي شايسته بر سراسر زمين امري حتمي الوقوع است زيرا وعده خداوند متعال ( حق ) است . روزي خواهد آمد كه بندگان صالح كه از نظر قرآن مسلمين راستين هستند حكومت واحد صالحان را بر همه نقاط زمين برقرار مي سازند .
با توجه به آيه فوق و آيات ديگر از قبيل آيه 55 سوره نور ميتوان دريافت كه خداوند حكومت واحد بر سراسر زمين را به مؤمنان و صالحان وعده داده است و اين وعده درصورتي تحقق خواهد شد كه امام آن صالحان و مؤمنان نيز ظهور كند و رهبري آن جامعه با شعار توحيد و يكتا پرستي را برعهده گيرد همچنانكه در حديثي از پيامبر اكرم ( صليالله و عليه و آله ) نقل شده است كه حضرت فرمودند : حكومت آنها بر سراسر زمين بر اساس توحيد و پرستش خداي يكتا و نفي هر گونه شرك است : فلا يبقي علي وجه الارض احد الاقال لا اله الا الله . با توجه به اوضاع جهاني و ظلم مستمر بر بشريت امروز و از طرفي وظيفه سنگين مسلمانان در عصر حاضر به نظر مي رسد مسلمانان بايد بر عهد خود با امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) باقي مانده و بر آن اصرار ورزند تا مقدمات ظهور تكميل شود و جامعه بشري لايق ديدن آن جمال بي مثال شود . تذكر اين نكته بسيار ضروري است كه كساني مي توانند در عصر ظهور به تكليف و وظائف خويش عمل نمايند كه در عصر غيبت به عهد و پيمان هاي خود با امام ( عليه السلام ) عمل كرده باشند . اهم وظائف در زمان حاضر را مي توان چنين برشمرد :
1. افزايش و تحكيم معرفت بيشتر و عميق تر نسبت به امام ( عليه السلام ) :
يوم ندعوا كل اناس بامامهم اعرف امامك قانك اذا عرفت لم يضرك تقدم هذاالامر او تأخر
2. بازكاوي و شناسائي وظائف و تكاليف خود نسبت به حضرت ولي عصر ( عجل الله تعالي فرجه الشريف )
3. ياد حضرت " ولا تنسنا ذكره " و حضور در مجالس و مكان هايي كه توسل به حضرت مي شود
4. دعا براي فرج حضرت : اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم
5. تنها ولايت و سرپرستي او را پذيرفتن و دل و سر به او سپردن
6. دوري از گناهان و انجام فرائض و آراستگي به اخلاق نيكو
من سره ان يكون من اصحاب القائم ، فلينتظر وليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر
7. به مفهوم واقعي انتظار فرج داشتن
افضل اعمال امتي انتظار الفرج من الله عزوجل
انتظار ، آماده باش و تحصيل آمادگي هاي لازم براي رسيدن به اهداف و خواسته هاي مورد نظر است . انتظار يك حالت روحي صرف نيست بلكه با توجه به رواياتي كه آن را افضل الاعمال يا احب الاعمال مي داند يك حالت روحي جاري و ساري است كه از معرفت برخاسته و به اقدام و عمل مي انجامد كه بدون جزء اخير آن حقيقت آن تحقق نمي يابد بر همين اساس است كه گفته مي شود : انتظار آمادگي آدمي در سه بعد شناخت ، عاطفه و رفتار و تحول در سه حوزه وجودي بينشي و گرايش و عمل انسان است .
طوبي لمن ادرك قائم اهلبيتي و مقتد به قبل قيامه ...
خوشا به حال كسي كه قائم از اهل بيت را درك كند و قبل از قيامش به او اقتدا و تأسي نمايد . بايد انسان زندگي خود را بر مدار رضايتمندي حضرت تنظيم نمايد ، بايد مهدي زيست بود و از عدالت خواهي و بسط و گسترش آن گرفته تا خوراك و پوشاك و زندگي فردي و اجتماعي و جاي جاي زندگي به او تأسي نمود تا بتوان منتظر واقعي بود .
8. پيروي از وليفقيه زمان :
اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواه حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجه الله عليهم .
در زمان حاضر بيشتر حملات دشمن برعليه ركن ركين قابل اتكاء در زمان غيبت امام عصر ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) كه همان ولايت فقيه و التزام عمل داشتن به زمان او مي باشد . بر منتظران واقعي فرض است كه از دستور امام عصر ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) در پيروي از ولي فقيه زمان كوشا باشند .
نتيجه آنكه :
اطاعت امام يعني زمينه ظهور حضرت را فراهم ساختن
اطاعت امام يعني بسط عدالت و فرهنگ آن در جامعه
اطاعت امام يعني تلاش در جهت اصلاح خود و جامعه
اطاعت امام يعني حاكميت ولايت معصوم ( عليه السلام ) در فكر ، انديشه ، عاطفه و احساس با اقدام و عمل بر اساس آن
اطاعت امام يعني جلوه و تبلور عيني خواست امام ( عليه السلام ) در سراسر زندگي فردي و اجتماعي
اطاعت امام يعني برنامه ريزي راهبري نظام در جهت اهداف امام ( عليه السلام ) و قرار گرفتن تمام نهاد ها و اركان نظام در همين راستا .
در يك كلام اطاعت امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) يعني تنظيم حركت انسان و جامعه به غايت رسيدن به خدا براساس الگوي ارائه شده در قرآن و سنت .
ديشب گله زلفش با باد همي گفتم
صد باد صبا آنجا با سلسله ميرقصند
گفتا گنهي بگذر زين فكرت سودائي
اين است حريف اي دل تا باد نپيمائي
مهدي سيدي
**********************************
پنهان بودن ميلاد امام زمان
اعتقاد به امام مهدي موعود عليه السلام كه مصلحي الهي و جهاني است در بسياري از مذاهب و اديان وجود دارد ، و نه تنها شيعه كه اهل تسنّن و حتي پيروان اديان ديگر مانند يهود و نصاري و زردشتيان و هندويان به ظهور يك مصلح بزرگ الهي اذعان و اعتراف دارند و آنرا انتظار مي برند .
تاريخ دوران بني اميّه و بني عبّاس ، به ويژه از زمان امام ششم حضرت صادق عليه السلام به بعد ، گواه آنست كه خلفا نسبت به امامان معصوم بسيار حسّاس شده بودند ، و هر چه زمان پيش مي رفت نفوذ آنان بيشتر و علاقه مردم به آن بزرگواران افزون تر مي شد ، تا آنجا كه خلفا عباسي حكومت خود را در معرض خطر مي ديدند ، به ويژه كه شهرت داشت مهدي موعود (ع) از نسل پيامبر و از دودمان امامان معصوم و حضرت عسكري بوجود خواهد آمد و دنيا را از عدل و داد پر مي سازد ; از اين رو امام عسكري (ع) سخت مورد مراقبت بود و همانند پدر و جدّ و جدّ اعلاي خويش در مركز حكومت عباسي " سامرا " زير نظر قرار داشت ، و از سوي عباسيان كوشش مي شد تا از به وجود آمدن و پرورش كودك موعود جلوگيري شود ، ولي مشيت الهي بر حتميت اين تولد قرار گرفته بود و تلاش آنان بي ثمر ماند ، و خداي متعال ولادت او را همانند موسي مخفي قرار داد ، در عين حال اصحاب خاص امام عسكري (ع) بار ها امام موعود را در زمان حيات پدرش ديدند ، و به هنگام درگذشت حضرت عسكري (ع) نيز امام عصر (عج) ظاهر شد و بر جنازه پدر نماز گزارد و مردم او را مشاهده كردند و پس از آن غايب گرديد . از هنگام تولد امام قائم (ع) تا شهادت پدرش حضرت عسكري (ع) بسياري از بستگان و ياران ويژه امام يازدهم موفق به ديدار او شدند يا از وجود او در خانه امام آگاه گشتند ; اصولاً روش امام عسكري (ع) چنين بود كه در عين پنهان داشتن فرزند ارجمند خويش ، در فرصت هاي مناسب ياران مورد اطمينان را از وجود او آگاه مي فرمود تا آنان به شيعيان برسانند و پس از او در گمراهي نمانند ; براي نمونه به چند مورد اشاره مي كنيم :
۱) " احمد بن اسحاق " كه از بزرگان شيعه و پيروان ويژه امام عسكري (ع) است مي گويد : خدمت امام عسكري (ع) شرفياب شدم ، و مي خواستم در مورد جانشين پس از او پرسش كنم ، و آن گرامي بدون آنكه سؤال كنم فرمود : " اي احمد ، همانا خداي متعال از آن هنگام كه آدم را آفريد زمين را از حجت خدا خالي نگذاشته و نيز تا قيامت خالي نخواهد گذاشت ، به جهت حجت خدا از اهل زمين رفع بلا مي شود و باران مي بارد و بركات زمين خارج مي گردد . " عرض كردم :
اي پس رسول خدا ، امام و جانشين پس از شما كسيت ؟ آن حضرت با شتاب به درون خانه رفت و بازگشت در حاليكه پسري سه ساله كه رويي همانند ماه تمام داشت بر دوش خويش حمل مي كرد و فرمود :
" اي احمد بن اسحاق ، اگر نزد خداي متعال و حجت هاي او گرامي نبودي اي پسرم را به تو نشان نمي دادم ، همانا او همنام رسول خدا و هم كنيه اوست ، او كسي است كه زمين را از عدل و داد پر مي سازد همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد . اي احمد بن اسحاق مَثَل او در اين امّت مثل " خضر " عليه السلام و " ذوالقرنين " است ، سوگند به خدا غايب مي شود بطوريكه در زمان غيبت او از هلاكت نجات نمي يابد مگر كسي كه خداوند او را بر اعتراف به امامت وي ثابت قدم بدارد و موفق سازد كه براي تعجيل فرج او دعا كند . " عرض كردم :
سرور من ، آيا نشانه اي دارد كه دل من به آن اطمينان ( بيشتري ) پيدا كند ؟ ( در اين هنگام ) آن پسر به عربي فصيح گفت :
" منم بقيهٔ الّله در زمين ، همانكه از دشمنان خدا انتقام مي گيرد ، اي احمد بن اسحاق پس از مشاهده عيني دنبال اثر نگرد ... " مرحوم صدوق مي فرمايد اين روايت را به خط " سعد بن عبداللّه " و او از " احمد بن اسحاق " نقل كرد .
● اعتقاد به حضرت مهدي موعود در ساير ادايان
اعتقاد به امام مهدي موعود عليه السلام كه مصلحي الهي و جهاني است در بسياري از مذاهب و اديان وجود دارد ، و نه تنها شيعه كه اهل تسنّن و حتي پيروان اديان ديگر مانند يهود و نصاري و زردشتيان و هندويان به ظهور يك مصلح بزرگ الهي اذعان و اعتراف دارند و آنرا انتظار مي برند .
در كتاب " ديد " كه نزد هندويان از كتب آسماني است آمده پس از خرابي دنيا پادشاهي در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواي خلايق باشد و نام او منصور باشد ، و تمام عالم را بگيرد و بدين خود در آورد و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد برآيد .
و در كتاب " جاماسب " شاگرد زردشت ذكر شده مردي بيرون آيد از زمين تازيان از فرزندان هاشم ، مردي بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دين جدّ خويش بود با سپاه بسياري و روي به ايران نهد و آبادان كند و زمين پرداد كند و از داد وي باشد گرگ با ميش آب خورد .
در كتاب " زند " كه از كتاب هاي مذهبي زردشتيان است آمده آنگاه فيروزي بزرگ از طرف ايزدان مي شود ، و اهريمنان را منقرض مي سازد و تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راه ندارد ، و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان ، عالم كيهان به سعادت اصلي خود رسيده بني آدم بر تخت نيكبختي خواهند نشست .
و در تورات ، در سفر تكوين از دوازده امام كه از نسل اسماعيل پيامبر بوجود مي آيند سخن گفته شده است " و در حق اسماعيل ترا شنيدم اينكه او را بركت داده ام و او را بارور گردانيده به غايت زياد خواهم نمود و دوازده سرور توليد خواهد نمود و او را امت عظيم خواهم نمود " .
و در مزامير حضرت داود عليه السلام نوشته است " .. و اما صالحان را خداوند تأييد مي كند ... صالحان وارث زمين خواهند بود و در آن تا هميشه ساكن خواهند بود " .
و در قرآن كريم نيز ذكر شده است " وَلَقَد كَتَبنا فِي الزَّبُورِ مِن بَعدِ أَ نَّ الاَرضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصالِحونَ " ما در زبور ( داود ) بدنبال ذكر ( يعني تورات ) نوشتيم كه بندگان شايسته ماوارث زمين خواهند شد .
و باز قرآن مي فرمايد " وعد الله الذين آمنوا منكم و عملو الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لايشركون بي شيئاً " خداوند به كساني از شمايان كه ايمان آورده اند و كار هاي شايسته كرده اند و عده داده است كه آنان را در زمين خليفه و جانشين سازد چنانكه گذشتگان را خلافت و جانشيني بخشيد و ديني را كه خدا بر ايشان پسنديده است برقرار نمايد و ترس آنان را به ايمني تبديل كند كه مرا عبادت مي كنند و چيزي را شريك من قرار نمي دهند .
و نيز مي فرمايد " و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمهٔ و نجعلهم الوارثين " اراده كرده ايم كه بر مستعفان ( خداپرستاني كه زير بار ستم ستمگران ناتوان شده اند ) منت نهيم و آنان را پيشوا و وارث زمين سازيم . اين گونه آيات كه نمونه اي از آن ذكر شد گواه آنست كه سرانجام ، جهان در دست بندگان شايسته الهي قرار خواهد گرفت و اين ميراث به آنان خواهد رسيد و به مقام رهبري و پيشوايي جهانيان نائل خواهند آمد . اگر بشر از مسير صحيح و راه خدا منحرف مانده و تا عمق پرتگاه هاي انحراف و پستي سقوط و نزول كرده است ، در واقع به حدّ نهائي اين قوس نزولي چيزي نمانده است و به زودي وجدان بشريت بيدار مي شود و درمي يابد كه با تكيه بر زور و توانايي ، يا خرد و انديشه خود و تكنيك و علوم مادي نمي تواند نظم و عدالت و سعادت فراگير را در جهان مستقر سازد ، و راهي جز اين ندارد كه مناسبات خود را بر اساس ايمان و وحي و پذيرش ولايت الهي استوار سازد و با رهبري مصلحي الهي و جهاني خود را از گرداب خطر ها نجات بخشد و راه كمال را بپيمايد تا حكومتي جهاني بر اساس عدالت همراه با امنيت ، صفا و صميميت برقرار گردد .
**********************************
حكومت زمينهساز ظهور
از جمله اخبار و روايات قطعي مورد تأكيد ، وقوع انقلاب بزرگ و الهي در اين عالم ، بر روي اين زمين در آخر الزمان به منظور برپايي حكومتي الهي و جهان شمول مي باشد كه اين امر تنها با ايجاد حكومتي عادلانه و مبتني بر ارزش ها و آموزه هاي روان و مطابق فطرت بشريت به وسيله حضرت امام مهدي (ع) به وقوع خواهد پيوست ، تا آن حضرت قسط و عدل را در سراسر زمين پس از آن كه ظلم و ستم همه جا را فرا گرفت ، مستقر سازد .
تشكيل اين حكومت به معناي براندازي هر نوع حكومت ديگري جز حاكميت خداوند است ، و آن در جهت اصلاح و هدايت بشريت از مسير انحرافي به مسير مستقيم و از بين بردن خطا ها و زشتي ها و انحرافات و فساد موجود در اين عالم حركت مي كند . آن حكومت در حقيقت حد فاصل ( برزخ ) ميان اين دنيا و عالم آخرت مي باشد ، زيرا پس از تشكيل چنين حاكميت الهي در اين جهان ، حكومت دنيا هرگز دوباره در دست انسان و بشر [ غير الهي ] قرار نخواهد گرفت .
فالله يحكم لا معقّب لحكمه .1
پس خداوند [ بر اين جهان ] حكم فرما مي شود و هيچ كس پس از او حاكم نخواهد گشت .
? شرايط زمينهساز انقلاب بزرگ
گرايش عمده بشريت قبل از وقوع آن انقلاب بزرگ ، گرايش تحريف شده اي به سوي خاك و ماديات به جاي سوق به سمت پروردگار بخشنده مي باشد ، كه نشان از بازگشت انسان به پَست ترين پَست ها مي دهد . در نتيجه اين گرايش انحرافي بشري ، نياز به اصلاح دارد ، كه البته امكان تحقيق آن بدون ايجاد مقدماتي سخت و طاقت فرسا ميسر نمي گردد . به خصوص كه اين اصلاح روح ها ، قلب ها ، جان ها و عقل ها و همچنين آثار و نتايج گسترده ناشي از خطا ها و لغزش هاي فراوان مردم را در بر مي گيرد . از سوي ديگر نياز به تجديد بنا و اصلاح مسير بشر و به طور كلي هر انساني آن را شكل مي دهد . به همين دليل خداوند سبحان و متعال ضروري ديد تا ابعاد و زمينه هاي مناسبي را براي اين تغيير عظيم در زمين فراهم آورد آن موارد را مي توان چنين دسته بندي كرد :
1. ابعاد و جنبه هاي زمينه سازي ؛
2. وقوع رخداد هاي طبيعي ؛
3. از بين رفتن نظام هاي جهاني ؛
در آغاز سخن پيرامون حكومت زمينه ساز مطلب محوري كه بايد عنوان نخست را براي آن در نظر گرفت " ابعاد و جنبه هاي زمينه ساز حكومت امام مهدي (عج) " است كه نقش آماده سازي ، بسيج كنندگي و فراهم ساختن شرايط مناسب و نيرو هاي لازم و مورد نياز ، به منظور ايجاد نهضت عظيم مهدويت در اين جهان و سراسر گيتي را ايفا مي كند .
? ابعاد و جنبه هاي زمينه سازي
در اين موضوع ابعادي وجود دارد كه داراي مشخصات اجمالي و ويژگي هاي كلي است و از طرف ديگر ابعادي نيز هستند كه مشخص و تعريف شده اند . از جمله ابعاد نخست آن كه هر انسان مؤمني در اين دنيا به هدف انتشار فضيلت و بزرگي اسلام ، حق و عدل و ارزش ها اقدام مي كند ، بلكه مي توان گفت ، هر فردي كه در جهت تحقق انسانيت حقيقي زندگي مي كند ، يا در صدد حمايت و تأييد آن است ، نيز به گونه اي كارش را در خدمت شرع الهي بزرگ قرار داده است . در هر صورت تمامي اقدامات اصلاحي كه از جانب هر فرد يا گروهي انجام مي پذيرد منجر به آمادگي در برابر آن خيزش و قيام بزرگ مي شود .
اما همان طور كه گفتيم ابعاد و جنبه هاي مشخص و معيني نيز وجود دارد كه نقشي اساسي را در تشكيل حكومت امام (ع) دارا هستند . اين ابعاد و گرايش ها تعريف شده اند و ممكن است آنها را به " پرچم هاي حق " كه در آخر الزمان پديدار مي شوند و شعار ها و اهداف و حركت پرخروش و بي محابايشان كه اسلامي و سرشار از ايمان و حقيقت مي باشد تطبيق كرد . در رأس اين پرچم ها مي توان از " پرچم هاي مشرق " يا " پرچم هاي سياه " يا " پرچم هاي خراسان " سخن گفت كه زمينه سازان و همواركنندگان اصلي حركت الهي براي تغيير جهان به شمار مي روند و از طريق برپايي " جمهوري اسلامي " در يكي از پايتخت هاي دنيا كه لانه استعمار و مركز اجراي نقشه هاي آن بوده است به اين مهم دست مي يابند كه اين همان " نظام اسلامي ايران " مي باشد .
? زمينه سازي در حكومت ايران
1. جنبه تحقق و استمرار ؛
2. جنبه حضور فرد و اسوه [ رهبر ] ؛
3. جنبه ايجاد و انتشار نور [ در عالم ] .
1. جنبه تحقق و استمرار
به مجرد وقوع انقلاب اسلامي ايران در عصر حاضر و در شرايطي كه هيچ كس امكان وقوع چنين رخدادي را چه از نقطه نظر مادي و چه از لحاظ بررسي هاي سياسي منطقه نمي داد ، و در زماني كه فساد به آشكار ترين صورت دنيا را فرا گرفته و نيز خود ايران به يكي از مراكز اصلي آن تبديل شده بود ، اين واقعه مانند زلزله اي وجدان ها و ضمير ها را لرزاند و نسبت به [ درك ] وجود ، حضور نيرو ها و اقدامات " عالم غيب " و اثر آن بر " عالم شهادت " سهم بسزايي ايفا كرد و بشريت و انسان ها را متوجه عالمي كرد كه نزديك بود آن را كاملاً به فراموشي بسپارند ؛ عالمي كه به طور كامل از آن غافل شده بودند . او خداوند است كه وجود دارد و مراقب و مسلط است و او ابا دارد و از شأن او به دور است از اينكه يكي از آفريده هاي اصلي خود كه همان دنيا است را به حال خود رها كند تا ستمكاران و مجرمان و مستكبران شورش كنند ؛ و او [ در اين هنگام ] با قدرت و قوت خويش بر جهان مملو از پستي و فساد ، قطعه كوچكي از پاكي و ربوبيت و انوار خود را به رغم وجود و ابهت و عظمت تمامي مستكبران ايجاد مي نمايد .
حال ، اگر صِرف وقوع اين انقلاب ، زمينه ساز ظهور غيب الهي باشد ، پس از اوج گيري و شدت يافتن و امتداد آن چگونه صورت مي گيرد ، و چگونه به رغم وجود مكر ها و نيرنگ هايي كه طراحي و عملي ، و جنگ هايي كه برپا مي شوند از اين انقلاب حفاظت به عمل مي آيد ؟
البته ، به درستي كه اين واقعه زمينه سازي تجلي غيب و زمينه سازي ظهور امام مهدي (ع) مي باشد .
2. حضور شخص اسوه [ رهبر ]
همانا رخسار نوراني و وجود والا و برجسته رسول اكرم (ص) و امامان اهل بيت (ع) از ديدگان جهانيان و حتي مسلمانان و بلكه مؤمنان حقيقي ناپديد گشت ؛ هر چند اين غيبت و ناپديد شدن ، در واقع از مقابل ديدگان آدميان بود ، نه از عالم دنيا ؛ زيرا در غير اين صورت ، انهدام و تخريب دامن دنيا را فرا مي گرفت و آن را از بين مي برد . در هر صورت بشريت به رغم اختلاف هايشان مدت هاست كه از ديدن چهره اي نوراني " انسان كامل " همچون پيامبر يا جانشين وي محروم مانده بودند و صد ها سال اينگونه بر آنان گذشته بود ، همچنين آنان وجود شخصيتي كه الگو و نمونه كوچكي از چهره كامل آن امام معصوم و غايب (ع) را مجسم سازد ، درك نكرده بودند . لذا بروز و ظهور غيب و امداد الهي بر عالميان در وجود شخصيت امام خميني (ره) به مثابه زمينه پديدار گشتن چهره نوراني و والاي امام زمان ارواحنا فداه گرديد ؛ و الگويي كه امام خميني (ره) در زمينه سير و سلوك ، عبادت ، عرفان و اخلاق و جهاد ارائه كرد ، به نزديك شدن تصوير امام معصوم در اذهان و انديشه مردم كمك كرد .
به عبارت ديگر انقلاب اسلامي ايران نمونه كوچكي از آن قيام بزرگه ، و امام خميني (ره) خود نشانه كوچك شدهاي از آن امام معصوم ، هر دو ، به آماده سازي و زمينه سازي براي وقوع آن واقعه بزرگ و مورد انتظار در آخر الزمان كمك نمود .
3. ايجاد و انتشار نور
انقلاب ايران در زماني رخ داد كه از اسلام جز نام و شعار و برخي عبادات و آداب و رسوم مذهبي ، كه هيچ گونه اثري بر زندگاني ملت ها و نسل هاي مختلف نداشت ، چيزي باقي نمانده بود . همانا وقوع اين انقلاب تغييري عظيم و برجسته در اسلام موجود و تحولي والا در اين مسير بر جاي نهاد . به جاي آن كه گرايش به اسلام به صورت ظاهري و غير عملي بماند ، به يكي از عناصر اساسي و مؤثر در تاريخ بشريت و انسان ها قرار گرفت و با نيروي عظيم و قدرت تمام وارد اين مقابله جهاني شد و حتي پس از مدت كوتاهي ، بعد از اضمحلال " نظام كمونيستي " به دومين عامل تأثير گذار در اين رويارويي تبديل شد . امروزه در جهان به صورت اساسي جز جهان مستكبر غرب و در رأس آن امريكا از يك سو و جهان اسلام و مستضعفان جهان و در رأس آن ايران از سويي ديگر قدرت و نيروي عظيمي وجود ندارد .
بله ، اين انقلاب توانست به سرعت حيات را به اسلام و اسلاميان برگرداند و غباري را كه طي قرن ها آن را فرا گرفته بود ، پاك سازد و اين انقلاب ، اسلام را به نسل ها و ملت هاي مسلمان ، همچون نوري تابناك و درخشنده كه تمامي مرز ها و موانع و محدوديت ها را طي مي كند و عرصه هاي مختلفي را فرا مي گيرد ارائه داد .
با الهام از انقلاب ايران بود كه انقلاب ديگري با فاصله صد ها كيلومتر دورتر از آن به وقوع پيوست ، و با كلام مبارك امام خميني (ره) ، از امداد غيبي و بر اثر سخنراني ها و گفته ها و افكار و توجهات او " مقاومت اسلامي لبنان " روح و جان خود را از انقلاب ايران به ارمغان گرفت و با پشتيباني ، تأييد و حمايت انقلاب ايران ، اين مقاومت اوج گرفت و رشد كرد تا به نقطه امروز رسيد كه اولين پيروزي تاريخ در جنگ هاي اعراب و اسراييل و حتي مسلمانان با يهود را تحقق بخشيد ؛ پيروزي كه آغاز ريشه كني ارتش صهيونيستي از سرزمين اشغال شده است . از امداد و الهامات ( غيبي ) انقلاب ايران و همچنين مقاومت لبنان ، " انتفاضه اول " فلسطين شكل گرفت ، و پس از آن " انتفاضه دوم " با قدرت و توان بيشتري به منظور تحقق اهداف و آرزو هاي فلسطينيان آغاز شد . بدين ترتيب همان طور كه وقوع انقلاب اسلامي در ايران توانست شاه را متواري سازد و آمريكا را بيرون براند ، مقاومت اسلامي لبنان توانست اسراييل را فراري دهد و خارج سازد . سپس " انتفاضه اسلامي " در فلسطين شكل گرفت ، انتفاضهاي كه اميد مي رود تا اشغال را به طور كامل از بين ببرد و پيروزي نهايي را محقق سازد ، و قدس و مسجد الأقصي را به ياري و اذن خداوند متعال آزاد كند .
بنا بر تمامي آنچه گفته شد ، اگر قيام بزرگ و مقدس امام خميني (ره) ؛ كه انقلابي سهمگين ، توفنده ، اسلامي و سرشار از ايمان و يقين وي نبود ، اين آثار محقق نمي گشت . همان انقلاب و درخت زيتون نه شرقي و نه غربي كه شعله ور و پابرجا باقي ماند ، اگر چه مستقيماً با امامي معصوم پيوند و ارتباط نداشت . حال در نظر بگيريد اگر امام معصوم (ع) ، خود ظهور كند و نور ولايتي كه همانند رحمت بر مؤمنان و آتش و عذاب بر كافران است را پراكنده سازد چگونه خواهد شد ؟
انتشار نور انقلاب ايران ، خود يكي از عوامل زمينه ساز ظهور امام زمان (عج) است ، زيرا به صورت تدريجي به محو و از ميان بردن كامل ظلم از چهره دنيا ياري مي رساند و اين تأثير به نزديكي تحقق وعده الهي كه به شكل انتشار نور بر سراسر زمين و از بين بردن تمامي ستمكاران و تمامي اسباب و آثار آن نمايان خواهد شد ، اشاره دارد .